نمیخواستم این مطلب را بگذارم چون ربطی به موضوع وبلاگ نداره، ولی چون از استاد پناهیان در دو مطلب قبلتر نامی برده شد، خالی از لطف ندیدم که در ادامه این را هم بخوانید: |
حجت الاسلام علیرضا پناهیان، با دستور یک مدیر ارشد سازمان صداوسیما ممنوع التصویر شد. به گزارش خبرنگار رجانیوز، این اتفاق پس از آن صورت گرفت که پناهیان در برخی سخنرانی ها و اظهارات خود، انتقادات صریحی در مورد صدا و سیما مطرح کرد. این درحالیست که نتایج نظرسنجی این سازمان که چندی پیش در روزنامه جام جم نیز منتشر شد، مشخص کرد که پناهیان پرمخاطب ترین و محبوب ترین سخنران روحانی سیمای جمهوری اسلامی است. همچنین برخی گزارشها حاکی است مدیران روزنامه جام جم به دلیل انتشار نتایج این نظرسنجی توبیخ شده اند. پیش از این، در مناسبت های گوناگون مذهبی، تصاویر ضبط شده و یا زنده از سخنرانیهای علیرضا پناهیان به روی آنتن می رفت اما طی ماههای اخیر، این روند دچار تغییر گردید. گفتنی است رسانه ملی در مدت اخیر مورد انتقاد شدید مردم و دلسوزان قرار گرفته، اما روند حذف حضور و جلوگیری از پخش برنامه ها، تصویر و صدای نیروهای ارزشی و انقلابی گویا همچنان قرار است ادامه یابد. http://www.rajanews.com/News/?14095 |
|
اول اینکه مسائل مربوط به این ایشان بدجور زندگی سیاسی عدهای را به خود مشغول کرده. چه مخالفین و چه موافقین. عدهای او را خود انقلاب میدانند و شاید با تاسی به سخنان او که در تلویزیون پخش شد (و بازتابهای بدی در میان انقلابیون داشت) جهت گیری و تصمیم گیری در مهمترین حالات انقلاب و فرد تاثیر گذار بر امام را فقط او میدانند. کسی که اتمام جنگ مدیون اوست(!!!) و تلاشهایش برای متقاعد کردن امام بر اشتباهاتش(!!!) باعث پیروزی و به هدف رسیدن انقلاب شد (البته شاید یک مقدار پیاز داغش را زیاد کرده باشم. به مضمون مراجعه کنید به آخرین مصاحبههای ایشان با سیما در دهه فجر که در این سلسله مصاحبهها نفر بعد آقای مهدوی کنی بود و بد جور تیکه برای بعضی از حرفهای ایشان آمد) عدهی دیگری از طرفدارهای ایشان که حائز اکثریت هستند همان فرصت طلبان و زالوهای سیاسی هستند(خیلی خودم را نگه داشتم که بدتر از این به این منافقین چیزی نگویم) همانهایی که آبروی ایشان و در واقع انقلاب را در انتخابات مجلس ششم به استهزا گرفتند و در روزنامههایشان به دشمنی با ایشان پرداختند. از نقد و تخریب دوران ریاست جمهوریاش فرو گذار نکردند و در دور دوم (تاکید میکنم، دور دوم) انتخابات دوباره ایشان را از آن خود دانستند. عدهای که صد البته فقط به خاطر دشمنی با انقلابیونی که با او متفاوتند و به خاطر تفرقه حامی و سینه چاک او شدهاند. همه این دسته را با مرور سریع بر وقایع و روزنامههای چندین ساله اخیر به وضوح میتوان بیایند. و عدهای که متاسفانه از نزدیکان او هستند... . عدهای که بر این عقیدهاند که اسلام نطام سیاسی ندارد. خودشان را پدرسالار این ملت و بقیه را کوچک به حساب میآورند و مسئولیت را برای غیر خود بر نمیتابند (به وضوح نام سخنگوی حزب آقای هاشمی - کارگزاران - یعنی مرعشی کثیف بر تارک سیاهشان نمایان است) همانان که چهره موجه ایشان را نزد دلسوزان خراب کرده و هاشمی حاضر به طهارت خود از اینان نیست. و دستهای دیگر که مردم عوام مانند من هستند. بر این عقیدهاند که او فردی سیاستمدار، مدافع اصل انقلاب، شکنجه شده و آسیب دیده برای این انقلاب، یکی از نزدیکان رهبری، کسی که سالها خطبههای نماز سیاسی جمعه را بیان داشته، دارای تفسیر قرآن و کتابی در باب عدالت اجتماعی و اقتصادی(!!!) و مورد غضب دشمنان اصلی این نظام مقدس است. و عدهای دیگر که اغلب انقلابیاند ولی با پیاز داغ اضافی! و نمیدانم چرا عقل سلیم انسان را ناخود آگاه به طرف اینان سوق میدهد! عدهای که او را صد البته فردی مومن میدانند ولی انتقادات وارده بر او را بیش از حد پاسخگویی قانع کننده مییابند. کسانی که در درجه اول با تاسی به حدیث امیرالمومنین علیه السلام که برای شناخت شخص انسان را رهنمون به دوستان و طرفداران و دشمنان او میکند، به وجود افراد ظاهر الصلاحی که گفته شد در پیرامون ایشان احساس خطر کردهاند(نمیگویم میکنند)،دوران ریاست جمهوریاش را با نظرات و عملکرد ضد عدالت گرایانه (به عنوان مثال کرباسچی دزد، تورم بالا در اثر داستان ارز شناور و صدها داستان دیگر) را به چالشهای اساسی میکشند، عدهای که نظرات کنونی او را هم دارای اشتباهات فاحشی میدانند. نمونهی اخیر آن موضع گیری غلط درباره بحرانی بودن کشور است که در واقع این نظر در تقابل آشکار با بیانات چند ماه اخیر مقام معظم رهبری درباره غلط بودن و همسو بودن این نظر با دشمنان است. یا سخنان او درباره بیرون ریختن و استفاده نکردن از نیروهای انقلاب در دستگاههاست(!!!) که با پاسخ شدید دکتر احمدینژاد مبنی بر دروغ بودن این مطلب و نیز اینکه باید از نیروهای جوان (همان خواست رهبری) استفاده شود و افراد انقلابی و کاردان فقط شما و طرفدران شما نیستند و الی ماشاء الله از این نظرات اشتباه غیر قابل اغماض.... . کسانی که هرچه میکوشند اینها را فراموش نکنند طرفداران در وهله اول و هر از گاهی نظرات او نمیگذارند.... .
دوم اینکه البته من نمیخواهم جز هیچکدام از این دستهها باشم و فقط سوالاتی برای یک شخص کم سواد مثل من ایجادشده و شاید اینجا به جوابهایش برسم. اینکه در شرایط کنونی چرا او را با نگاه به رای بالایش در انتخابات خبرگان دارای اقبال عمومی برای این پست خطیر و محتاج به اعتدال نظر و تقوای انقلابی میدانند؟ هرچند ما از اخبار درون مجلس خبرگان و بدون شک اختلافات نظر در آن بی اطلاعیم چرا عدهای با تمسک به بعضی امور حساس و خط قرمز درصدد رسیدن به قدرت مضاعف از قِبَلِ ایشان هستند؟ چرا هنوز نظر مخالفین او برای جانشینی اظهار نشده فریاد مظلومیت و واهاشمیا سر میدهند؟ آیا شخصی بدور از مصالح جناحی و مقبولیت عمومی در میان خبرگان رهبری نیست تا با انتخاب او اطرافیانش درصدد سودجوئی برنیایند آن هم در شرایط حساس کشور و کلیدی بودن این مجلس که در واقع با حیات اسلام و شیعه گره خورده؟ چرا عدهای او را خارج از انقلاب و به طور تلویحی غیرخودی(!!!) میپندارند و انتخاب او را مساوی با از بین رفتن مجلس خبرگان میدانند!؟ چرا عدهای فقط او را لایق همه مناصب مهم کشوری میدانند و بر این عقیدهاند که غیر او اگر رئیس شود بر خطاست؟ چرا در شرایطی که همه داغدار فقدان عالمی ربانی هستند او را علم میکنند؟ و چندین سوال بیجواب دیگر.....
میبینید! اینها فقط سوال است که یک فرد عوام میپرسد. شاید پاسخی باشد...
البته منتظران ظهور دعا میکنند صاحب اصلی این انقلاب هرچه سریعتر ظهور کند و رهبری او برجهانیان را به نظاره بنشینند و خلف صالح او تا سپردن این پرچم به او همچنان در عزت و سلامت کامل به سر ببرد.
|
اینکه در وهله اول بگوئی خب این عکس چه ربطی به صدا و سیما دارد؟ من را مجبور میکند بگویم: آخه آدم حسابی آنتن جز گرفتن شبکههای وطنی کارائی دیگری هم دارد؟ و اگر بگوئی آن نور پشت آنتن دیگر چه صیغهای است؟ باز در جواب باید بگویم: خب این همان بحث عدالت است دیگر! البته اینجاست که به شما حق میدهم تعجب بکنید و بگوئید: العجب ثم العجب بین الجمادی و الرجب(چه ربطی داشت!!)
راست قضیه از این قرار است که داشتم قسمت سوم دیدار حاج محمود (گیر ندهید، منظورم همان ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران است) با همراهان رسانهای در سفرهای استانی را میدیدم (خدا وکیلی کلی حال کردم و نفرتم نسبت به دشمنان او بیشتر شد) که نوبت رسید به حامد طالبی خبرنگار خبرگزاری فارس و صاحب وبلاگ خبرنگار مسلمان و البته راهانداز حرکت وبلاگی نقد صدا و سیما. ایشون در میان حرفهاش درمورد کم اطلاعرسانی از طرف دولتمردان انتقاداتی کرد و دکتر هم علاوه بر پاسخ به سوالاتش و بیان نکاتی در این زمینه (که به بحث ما ربطی ندارد) به یک نکته جالب اشاره کرد و این بود که «توقعی نیست که صدا و سیما بیاید کارهای ما را بگوید ما چهار شعار داشتیم: عدالت، مهرورزی و.... . اینها که دیگر برای احمدینژاد نیست. برای انقلاب است برای تمام مردم است. صدا و سیما بیاید بحث عدالت را برای جامعه باز بکند، برنامه تهیه بکند. عدالت در خرج، عدالت در کار، عدالت در سرمایهگذاری، عدالت در خانه و زندگی و عدالت در... . اینها باعث رشد مردم و فعال شدن دولت میشود(البته میدانید که اینها نقل به مضمون است و دکتر بیشتر و بهتر از اینها حرف زده) بیاید این بحث مهرورزی را در جامعه گسترش بدهد، که باعث رشد و تعالی کشور بشود.» یعنی همینجا یک نقد جالب به عملکرد صدا و سیما از طرف دکتر که الحق به جا بود. چرا صدا وسیما در مورد بحث عدالت اینقدر کم کاری میکند. چرا به جنبههای مختلف آن در زندگی اجتماعی نمیپردازد. حالا که یک نفر پیدا شده و دم از عدالت میزند و میگوید بیائید نقد کنید، در مورد عدالت بگوئید، دیگر حالا چرا. حالا که دیگر کسی نیست فریاد مظلومیت سربدهد و بگوید توپخانه علیه دولت!!! چرا بحث مهرورزی در فیلمها به طور شایسته دیده نمیشود. وقتی برد صدا و سیما اینقدر است که میتواند تکه کلام عوام الناس را عوض کند و بعد اساتید زبان پارسی صدایشان دربیاید که وامصیبتا که فارسی از دست رفت، وقتی که ...، چرا در مورد مهرورزی در میان مردم که باعث توجه مردم به یکدیگر، راحت شدن ارتباطها و در نتیجه کارها بخصوص در باب ارباب رجوع و کارمند میشود (که علاناً بر عکس آن را در فیلم چارخونه میبینیم) اینقدر کم کاری میگردد. اینها که خواستههای دکتر و صد البته مردم است، از آن مواردی نیست که بگوئید:// از بیرون دارید میگوئید لنگش کن// چون وظیفه صدا وسیماست. خب اگر مسئولینش نمیتوانند انجام بدهند به قول حضرت روح الله قدس سره غلط میکنند در مسئولیتشان هستند. وظیفه صدا و سیماست که در روند تطهیر جامعه از سالها اشتباه در دولتهای گذشته با دولت (به قول آقا) مکتبی همکاری بکند. از عدالت بگوید، از مهرورزی بین مردم بگوید و ... . الغرض گستره فعالیت صدا و سیما آنقدر زیاد است و کارهای انجام شده اینقدر کم است که نمیتوان نیمه پر لیوان را دید. در آخر به عنوان حسن ختام اینکه در بین این برنامه تکههای از سفرهای استانی را (که البته بیشتر ربط به مطالبی که دکتر میگفت داشت) میگذاشتند. بعضی موقعها من که اینقدر دل سنگی دارم، واقعاً به خاطر این محبت و شور و نشاط میخواستم گریه بکنم ( خود دکتر هم بارها اشاره به این صحنههای عاطفی کرد) پیش خودم گفتم آخر چرا نباید صدا و سیمای ما از اینها یک مستند بسازد و پخش کند. فیلمی که هم باعث تقویت اتحاد ملی میشود، هم مردم به سبب اینکه خودشان بازیگرش هستند استقبال میکنند و بین اقوام و مردم شهرها یکدلی میآورد و سبب عبرت بدخواهان میشود و هم به قول من دُز عاطفهاش اینقدر بالاست که از صد تا میم مثل مادر که پاتیل پاتیل از ملت اشک میگیرد بیشتر عاطفی است و هم باعث تقویت حکومت اسلامی میشود و صدها فایده مترتب بر آن. شما اگر جای من بودید چه برداشتی میکردید؟ منی که نسبت به خیلی چیزها بدبین هستم... .
(اِ، راستی صبر کنید! هنوز تموم نشده! میخواستم بگم اون نور پشت آنتن باید همون عدالت باشه که امواجش از رسانه بیاید تو خونههای مردم...، وایسا! میخواستم بگم....، اِ،....)
|
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::. حاشیه .:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
بسم الله الجمیل
من از سوم تیر 84 خودم پشیمانم!
(ویرایش دوم)
مقدمه حاشیه: به دلیل اهمیت موضوع به نظرم رسید تا حاشیههای این موضوع را هم در وبلاگ و هم در صفحه گفتگو قرار بدهم.
حاشیه اول:
اینکه خدا انشاء الله وجود داره! کسی هست شک داشته باشه؟!
حاشیه دوم:
دیگه هرکی عقلش یک خورده از جلبک بیشتر باشه، میفهمه که پیغمبری هم از طرف اون خدا آمده و اگر یک دین درست و درمون وجود داشته باشه، اون فقط اسلامه.
حاشیه سوم:
عجالتاً اگر کسی در مورد ولایت بعد از این پیغمبر و امامت بعد از اون شک داره، همین الآن بره یک گوشه سرشو بذار به دیوار و عزرائیل رو صدا بزنه بیاد...
حاشیه چهارم:
یکی از امامان بعد از پیغمر امام صادق علیه السلام که در حدیثی از او به این مضمومن آمده است که: عدهای از شیعیان نزد ایشان میروند و در مورد اختلافات و نیازهای خود به شخص بالاتر و حاکمی برای رفع مشکلات، سوال میپرسند. امام در جواب آنان را ارجاع میدهند به فقیه جامعه خود، و از آنان میخواهند که او را حاکم قرار دهند و میفرمایند: هرگاه چنان حاکمی میان شما داوری کرده و حکم فرمود و سخن او پذیرفته نشد به یقین حکم خدا کوچک شمرده شده و فرمان ما را نپذیرفته و گوئی که خدا را نپذیرفته است و چنین کسی در حد شرک ورزی به خداست... وسائل الشیعه / ج18 / ص 97
حاشیه پنجم:
خب در اینجا به شعور شما احترام میگذارم و قصد تطبیق آن را با ولایت فقیه (که یکی از احادیث مورد استناد برای ولایت فقیه است) را ندارم و مخالفت با حکم و او و باقی قضایا را هم که در حد شرک ورزی به خداست کاری ندارم و میدانم که متوجه موضوع شدهاید و من اینها را نمیگویم! ولی در ادامه گوشهای از حمایتهای رهبری را بخوانید:
با دولت بایستى همراهى بشود. دولت در ادارهى کشور و در مدیریت کشور، جهتگیرى درستى دارد.
...یعنى شما که دانشجو و جزو قشر زبده و نخبه هستید، واقعاً تصور میکنید که دولت، عقبهى کارشناسى ندارد! نمیشود چنین قضاوتى بکنید، اینطور نیست. یا مثلاً در اظهارات شما بود که: تغییراتى که در دولت انجام میگیرد، تا آن اعماق بدنهى اجرایى، تغییر ایجاد میشود! اینگونه نیست...
....اما ... نباید موجب بشود که دولت اصولگراى معتقد به مبانى انقلاب و بشدت در حال تحرک و خدمت و زحمتکشى، تضعیف بشود؛ این را توجه داشته باشید.
....این دولت شعارهاى صریحِ روشنى هم در دلبستگى به مبانى انقلاب دارد، دیگر بیشتر - مخالفانى دارند؛ هم مخالفان بیرونى، هم مخالفان داخلى. جوّسازى مىکنند، شایعهپراکنى مىکنند، منفىبافى مىکنند، دروغ پخش مىکنند، احیاناً در صحنهى عمل و در کارهاى میدانى کارشکنى مىکنند. مقابلهى با این مخالفتها یک مقدار عزم و تصمیم قاطع و جدّ در عمل و خسته نشدن و دنبال کار را گرفتن مىخواهد.
...دولت جدید، شاخصهاش عبارت است از: تصمیم قاطع بر خدمت خستگىناپذیر به مردم، به میدان آوردن همهى توان خود و پُررنگ کردن هدفهاى بلند انقلاب. اینها مشخصههاى این دولت است. این دولت با تکیه بر شعارهاى انقلاب و شعارهاى امام بزرگوار، بر آن است که همهى توان خود را به میدان بیاورد؛ با همهى وجود کار کند؛ گرههاى زندگى مردم را باز کند؛ زیرساختهاى کشور را هرچه زودتر و هرچه بهتر و جامعتر به وضعیت مطلوب براى پیشرفتهاى آینده بسازد و در عرصهى بینالمللى بر استقلال ملى و عزت ملت ایران تکیه کند...
...آنچه که به طور خلاصه از شعارهاى دولت و رئیس جمهور جدید و فعالیتهایشان مىتوان گفت، این است که، تصمیم دارند یک گام بلند در خدمت، در علم و در تأمین نیازهاى کشور به پیش بردارند...
...یک مرکزِ مدیریت تحقیقات در کشور لازم است که انشاءاللَّه بایستى به همت این عزیزان و این دولت فعال و پا به رکاب و آماده به کار، تحقق پیدا کند...
....خوشبختانه یک دولت مردمى و پایبند به ارزشهاى دینى هم سرِ کار است. خود رئیس جمهور با شیوه و منش مردمى، با سادهزیستى، با دلبستگى کامل به ارزشهاى اسلامى، با شجاعت و اعتمادبهنفس، در میدان کار و تلاش است؛ اجزاى دولت و خود رئیس جمهور، کمربستهى خدمت به مردم مشغول کار هستند. ابتکار عمل را - هم در مسائل کشور و هم در مسائل بینالمللى - در دست دارند...
(منبع www.khamenei.ir)
حاشیه ششم:
این حاشیه را قبل از حاشیه قبلی بخوانید: خواستم از آمارهای جهانی بگویم، خواستم از آمارهای داخلی بگویم، خواستم از سفرهای شبانهروزی به همه شهرها بگویم، گفتم مگر باید کور بود یا شعور خود را دست کم گرفت یا با خدا عداوت داشت که مدیریت، صلاحیت، اقتدار، دینداری او را ندید. چرا ما از طرفداری از یک سرباز ولایت فرار میکنیم؟ چرا از روز نیامده احتمالی خراب شدن او سخن میگوئیم. آیا تلاشهای کنونی او و حمایتهای بیدریغ نائب امام زمان از او برای ما حجت نیست؟ آری خواستم از دنیای مردم گفته باشم ولی به راستی همه این دنیا در برابر کلام نائب امام زمان هیچ است.
حاشیه هفتم:
من از سوم تیر خود پشیمانم. پشیمانم چرا مانند بسیار از مؤمنین بسیار روزه نگرفتم و نذر نکردم، چرا مانند آن بانوی بزرگوار که طلای خود را برای تبلیغات دولت مکتبی تقدیم کرد اعتقاد نداشتم تا تلاش بیشتری برای آگاهی مردم بکنم. چرا من از قافله زمینهسازان ظهور مهدی فاطمه عقب ماندم؟ ولی چه سود؟ خدایا ما را کمک کن تا راه دینت تلاش کنیم که بدون شک تلاش برای کارآمدی و دفاع از دولت که رئیس آن ترجیع بند کلامش حتی در سازمان ملل در میان سران کفار، اللهم عجل لولیک الفرج است یکی از مصادیق اتم آن است. باز هم به شعور مخاطب احترام میکذارم و از دشمنی های با او و دیگر مطالب سخنی نمیرانم، همانند او که همواره صبور است. خدایا آنان را در وظایفشان همانند آنچه که تو دوست داری بنما
حاشیه هشتم:
دکتر احمدینژاد: همه مسئولیت ما در یک کلمه خلاصه می شود؟ دعوت مردم به امام حق. دعوت مردم به آن حقیقت. هرکاری انجام می دهیم موقعی ارزش و تأثیری در حرکت عمومی بشر دارد که متصل به آن باشد. غیر از این چیزی وجود ندارد. (25/3/86)
حاشیه نهم:
اگر دوستان در وبلاگ خودشان یا جایی مطلبی را متناسب با این موضوع دیدند ارسال کنند تا در اختیار دیگران نیز قرار بگیرد. ممنون.
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::. حالا مطلب من! .:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
|