وقتی ماه رمضان می‏رسید حال خوبی به من دست می‏داد. ظهرها می‏رفتیم سخنرانی و شب‏ها برنامه مناجات و عزاداری. آخرهای ماه مبارک هم که می‏شد واقعاً دلم برای رفتنش می‏گرفت و روز آخر موقعی که دعای وداع می‏خونیدم باید می‏امدید و می‏دید چه بساطی داشتیم. اما در همه اینها شب‏هایی که می‏رفتیم مناجات یه چیز دیگه بود. در واقع این پست را برای خودم گذاشتم. مثلاً نیمه ماه رمضان که دیگه تقریباً دلت یه تکونی خورده می‏آیی بیرون و یک نگاه به ماه می‏کنی و یک نفس عمیق می‏کشی... واقعاً عمیق چون راه دلت باز شده و دلت می‏تواند تنفس کند...

حاشیه:
از زمانی که حاشیه نگاری عکس‏هایم را به وبلاگ منتقل کردم، فکر می‏کنم یکی از اهدافم کمرنگ شده و آن برداشت آزاد مخاطب از عکس‏هاست. چون تحت تاثیر حاشیه‏های من قرار می‏گیرد. اینبار تصمیم گرفتم حاشیه‏های خودم را  ننویسم و ابتدا از بینندگان درخواست بکنم اگر مایل هستند، مطلبی را بگویند تا به عنوان حاشیه در وبلاگ قرار بدهم‍، یا مجموعه کامنت‏ها را به یک حاشیه تبدیل بکنم. اگر هم نشد بالاخره حاشیه‏های خودم رو می‏نویسم. در ضمن میزبان عکس‏ها رو هم عوض کردم تا آمار کسانی که می‏توانند عکس‏ها را ببینند برود بالا!

آنچه خوبان گفتند و البته باز هم منتظرم:

بادکنک برای کار یا بازی؟!!!
کار میکنم چون پدرم عقل نداشت تا راه تامین معاش را پیدا کند .من هم فردا مثل  او می شوم .

اینکه در شب نیمه شعبان که اولیاء خدا به عبادت سپری می‌کنند و احیا می‌گیرند در کنار عده‌ای باشی که آنها نیز به تأسی از این سنت الهی به احیاء شب نیمه شعبان می‌پرادزند، باید خیلی شعف‌انگیز باشد. و اینکه در مسجدی که از نظر فاکتور‌های اعتقادی ما بسیار قوی‌تر از مسجد مقدس جمکران است باشی، واقعاً سعادتی بس عظیم باید داشته باشی. در مورد مسجد امام حسن عسکری علیه السلام باید بگویم که این مسجد توسط پول امام و به دستور ایشان در این مکان احداث شده. (ولی مسجد مقدس جمکران براساس مکاشفه یا رویائی صادقه تاسیس شده). به هر حال شب واقعاً خوبی بود به خصوص اهل برای حال. این هم یک گزارش تصویری، هر چند کوتاه و ناقص از این مراسم. (می‏دانید که برای نمایش باید روی تصویر کوچک کلیک کنید!)

فریاد یا مهدی ادرکنی در محل برگزاری احیاء شب نیمه شعبان

حاج آقای رفیعی را می‏بینید پشت سر آقای مدرسی در حال خواندن دعای کمیل

سخنرانی حاج آقا رفیعی

روی فرش خوابیده‌اند ولی انگار روی عرش خوابیده‌اند!

حاج آقا ما جوون‏ها رو هم دعا کن...

این بنده خدا هم مثل اینکه کم اورده بود....

خدایا به خاطر این بچه قبول کن...

این هم حجت الاسلام شهیدی، متخصص وادار کردن خلق الله به انجام فعالیت‌های مختلف در هنگام مناجات‌ها...!

اول: نمایشگاه طلیعه ظهور

رفقای قمی یا عزیزانی که این روزهای تعطیل به قم می‌آیند اگر فرصت دارند حتماً سری هم به نمایشگاه طلیعه ظهور بزنند. مکانش هم زیر شبستان بزرگ امام، شبستان نجمه خاتون است. انصافاً جالب و دیدنی است و اگر خصوصاً اهل هنر و ذوق و سلیقه هستید سریع بجنبید که تا 9 شهریور بیشتر باز نیست. از نرم افزار و وبلاگ گرفته تا نشریه و تا هنرهای دستی مثل کاشی کاری در مورد مهدویت می‌تونید پیدا بکنید. البته غیر از این موضوع هم محصول هنری در نمایشگاه کم نیست. فعالیت‌ها جنبی مثل سخنرانی و مسابقه و غیره هم داره. یه خبر خوب هم اینکه اگه برید یه سوره بخونید همینجوری بهتون جایزه می‌دن. البته اگه مثل دوران جنگ بتونید تو شناسنامه‌تون دست ببرید و یک چند سال ناقابل ازش کم کنید! هیکل تابلوتون هم با خودتون! البته من برای عکس گرفتن (اگه عکس‏ها زیبا نیستند ببخشید) و تهیه گزارش نرفتم ولی وقتی کار رو دیدم انصافاً حال کردم والبته فعلاً کاری به مشکلات ندارم. از دست ندهید.

 این یک کار گرافیکیه که اگه تصویر بزرگ بشه متوجه می‏شید.

این هم مثل بالایی که ازش خوشم اومد ولی باید تصویر رو بزرگ کنید. البته از این دست کارهای جالب کم نبود.

این هم یک زیارت عاشورای کامل روی کوزه که واقعاً زیباست

 این هم کاشی با نوشته‏های زیبای مختلف

و اما خبر دومی: آخ گفتی....

اینکه شب نیمه شعبان رو درک بکنی و به جای اینکه کل خیابون‌ها رو رژه بری برای اینکه شربت و شیرینی صلواتی بخوری و بعد باد کنی بخوابی تا لنگ ظهر؛ بروی مراسمی که الحق کار اصلی در شب نیمه شعبان در آنجا انجام می‌شه نشان از اینکه دیگه بزرگ و عاقل شدید و حساب و کتاب دستتون اومده. آره دیگه، باید رفت احیا گرفت. اگه بدونید چه صوابی داره همین الآن کامپیوتر و اینترنت و این مضخرفات رو ول می‌کردید می‌رفتید سراغ مفاتیح الجنان و اعمال شب و روز نیمه شعبان رو می‌دید. البته شوخی کردم. اینقدر هم عجله نکنید! قربون دستتون قبلش یک بار دیگه این صفحه رو رفرش کنید تا آمار وبلاگم بره بالا!
شب نیمه شعبان مسجد حضرت امام حسن عسکری علیه السلام – ساعت 12 شب وعده دیدار ما. در ضمن بنر مراسم هم کار حقیره (ذهن شما:بگو پس چرا این همه تبلیغ می‌کنه! ذهن من: نه به خدا، فقط خواستم کلاس بذارم وگرنه هیچکاره مراسمم!!!). در ضمن عکس‏های مراسم هم اگه توفیق بود در وبلاگ می‏گذارم.

خبر آخر اینکه....

وبلاگ گام آخر با یک مطلب جالب پیرامون حضرت ولی عصر  عجل الله فرجه به روز شد.