نمیخواستم این مطلب را بگذارم چون ربطی به موضوع وبلاگ نداره، ولی چون از استاد پناهیان در دو مطلب قبلتر نامی برده شد، خالی از لطف ندیدم که در ادامه این را هم بخوانید: |
حجت الاسلام علیرضا پناهیان، با دستور یک مدیر ارشد سازمان صداوسیما ممنوع التصویر شد. به گزارش خبرنگار رجانیوز، این اتفاق پس از آن صورت گرفت که پناهیان در برخی سخنرانی ها و اظهارات خود، انتقادات صریحی در مورد صدا و سیما مطرح کرد. این درحالیست که نتایج نظرسنجی این سازمان که چندی پیش در روزنامه جام جم نیز منتشر شد، مشخص کرد که پناهیان پرمخاطب ترین و محبوب ترین سخنران روحانی سیمای جمهوری اسلامی است. همچنین برخی گزارشها حاکی است مدیران روزنامه جام جم به دلیل انتشار نتایج این نظرسنجی توبیخ شده اند. پیش از این، در مناسبت های گوناگون مذهبی، تصاویر ضبط شده و یا زنده از سخنرانیهای علیرضا پناهیان به روی آنتن می رفت اما طی ماههای اخیر، این روند دچار تغییر گردید. گفتنی است رسانه ملی در مدت اخیر مورد انتقاد شدید مردم و دلسوزان قرار گرفته، اما روند حذف حضور و جلوگیری از پخش برنامه ها، تصویر و صدای نیروهای ارزشی و انقلابی گویا همچنان قرار است ادامه یابد. http://www.rajanews.com/News/?14095 |
|
اینکه 3 میلاد مسعود و فرخنده بزرگانی که علاقه خاصی به آنها داری برسد و نتوانی کار خاصی بکنب به شده ناراحتت خواهد کرد. به هر حال پیشاپیش موالید مسعود حضرت امام حسین حضرت امام سجاد و حضرت اباالفضل العباس علیهم آلاف التحیة و الثناء را تبریک میگویم و از جهتی که فعلاً امام رضا علیه السلام طلبیده نیستم مجبورم خیلی سریع و خلاصه عرض ادب بکنم. هرچند عکسهای خیلی خوشگلی نیستند شما به بزرگواری خودتون ببخشد و نگاه به زیبائی خالقشان و مولای این موالید بکنید. باشد که همه پیروان راستین در عمل آنان باشیم. حلال کنید...
|
____________________این یک تبلیغ است______________________
دعوت از تمام وبلاگ نویسان
اینجا قرار است طوری بنویسیم که گویا آخرین نوشته یا آخرین لحظات عمر خود در مورد اتفاقات روزانه مینویسیم. آن وقت چگونه خواهیم نوشت؟ یا اصلاً چه خواهیم نوشت؟ دنیا را چگونه خواهیم دید؟ اینجا قرار است فکر کنیم دیگر بعد از نوشتن دیگر اطمینان برای ادامه حیات و پاسخگویی به نظرات داده شده نیست....
دعوت میکنم از تمامی وبلاگ نویسانی که اطمینان دارند که ممکن است همین الآن جان خود را از دست بدهند در این وبلاگ دست به نوشتن بزنند. البته که محدودیتی برای موضوع نخواهد بود (اجتماعی، سیاسی، خانوادگی، اقتصادی، طنز و...) میتوانید آنچه برای شما امروز اتفاق افتاد را فقط با نگرش بر اینکه خواهید مرد بنویسید، فقط یک فاکتور وجود دارد آن هم اطمینان که بعد از نوشتن مطلب امیدی به زنده بودن صددرصد نیست. البته منظور القای ناامیدی نیست، بلکه القای این موضوع است که هیچ ضمانتی برای ادامه حیات این موجود فانی وجود ندارد. و هرچه به نگارش درمیآید آخرین محصول عمر شماست.
شرایط همکاری:
1- عدم آگاهی از هنگام مرگ
2- آمادگی برای مرگ در هر لحظه
3- آرزوی کمال و موفقیت به بهترین شکل ممکن
4- فکر کردن به عاقبت خود (همان مرگ) هنگام نوشتن
5- تلاش برای غلبه بر ترس از مرگ و اعتقاد به جهان پس از دنیا
6- اعتقاد به اینکه خداوند متعال هرگاه بخواهد جان کسی را خواهد گرفت و اگر نه ادامه حیات خواهد داد.
|
اینکه شب عید بروی هیئت و از فضای آن استفاده بکنی باید چیز خوبی باشد. اما عکسهایی که میبینید در واقع یک گزارش تصویری نه چندان هنرمندانه از برپائی هیئت منصوب به حجت الاسلام پناهیان (که به تبحر در سخنرانی و امر تبلیغ معروف هستند) در شب عید مبعث میباشدکه سخنران آن خودش و مداح هم برادرش حاج احمد پناهیان است.البته میخواستم از مطالب سخنرانیشان هم در وبلاگ بگذارم که چون بیشتر در رفت و آمد بودم نشد ولی یک تکه که در ذهنم مانده و حالب هم بود اینکه در اواخر سخنرانی گفتند: خب امشب تولد چه امامیه؟ چند نفر که فکر کردند حاج آقا سوتی داده گفتند شب عیده! اما حاج آقا به همان شیوه ادامه سخنرانی گفت امشب قرآن متولد شده و قرآن هم امامه دیگه...
لینک متربط در وبلاگ: صبح سعادت دمید...
|
مبعث حضرت سیدالمرسلین علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء خجسته باد.
صبح سعادت دمید، یاد صبوحی بخیر
صومعه بر باد رفت، دور بیفتاد دَیر
یار غیور است و نیست، نام و نشانی زغیر
دم مزنید از مسیح، عذر بخواه از عزیر
خواجـه عالـم نهاد، تاج رسـالت به سـر
عرصه گیتی گرفت، از قدمش زیب و فر
وادی بطحای عشق، بارقه طور شد
سینه سینای عشق، باز پر از نور شد
یا سر سودای عشق، باز پر از شور شد
یا که زصهبای عشق، عاقله مخمور شد
خواجـه عالـم نهاد، تاج رسـالت به سـر
عرصه گیتی گرفت، از قدمش زیب و فر
کشور توحید را، شاه فلک فرّ رسید
عرصه تجرید را چشمه خاور رسید
روضه تغرید را، لاله احمر رسید
گلشن امید را، نخل شکر بَر رسید
خواجـه عالـم نهاد، تاج رسـالت به سـر
عرصه گیتی گرفت، از قدمش زیب و فر
شاهد زیبای عشق، شمع دل افروز شد
طور تجلای عشق باز جهانسوز شد
لعل گهرزای عشق، معرفت آموز شد
در دل دانای عشق، هرچه شد امروز شد
خواجـه عالـم نهاد، تاج رسـالت به سـر
عرصه گیتی گرفت، از قدمش زیب و فر
روز عنایت رسید، مبدأ فیض وجود
یا به نهایت رسید، قوس نزول و صعود
یا که به غایت رسید، حد کمال وجود
سرّ ولایت رسید، به منتهای شهود
خواجـه عالـم نهاد، تاج رسـالت به سـر
عرصه گیتی گرفت، از قدمش زیب و فر
رایت حق شد بلند، سرّ حقیقت پدید
با طالعی ارجمند،طالع اسعد دمید
دوای هر دردمند، امید هر نا امید
به گوش هر مستمند صلای رحمت رسید
خواجـه عالـم نهاد، تاج رسـالت به سـر
عرصه گیتی گرفت، از قدمش زیب و فر
از دیوان اشعار آیت الله حاج شیخ محمد حسین غروی اصفهانی
|