اینکه برمیدارید برای ما شهدا را در غاری دفن میکنید و بعد اسمش را میگذارید کهف الشهدا یعنی خیلی نو آوری کردید؟ اینکه تو بوق و کرنا میکنید که آقا لیلة الرقائبش را در اونجا گذرونده فکر کردید خیلی خبر توپی منتشر کردید؟ اینکه برمیدارید جمعه صبح دعای ندبه در کهف الشهدا برگزار میکنید خیال میکنید یعنی آخر معرفت و عرفان؟ اینکه حامد طالبی بر میدارد در خبرگزاریش (فارس) خبرشو درج میکنه یا اینکه خبرش در رجانیوز میآید یعنی end اطلاع رسانی به امت شهید پرور و برگزاری پرشور و تبلیغ برای شهدا؟ اینکه دکتر الهام رو میآرید یعنی بزرگداشت شهدا و پراهمیت جلوه دادن این برنامه؟ فکر کردید که چی؟ درسته که جواب همه اینها یک «بله» محکمه ولی به ما حق بدید که چون بچه تهرون نیستیم یا نمیتونیم بیائیم از حسادت حسودی بکنیم!! البته ما هم کم نمیآریم و بغلش یادی از شهدای گمنام خودمون میکنیم. بله! فکر کردید فقط خودتون شهدای گمنام اینطوری دارید؟ نخیر! اصلاً تاحالا کوه خضر نبی به گوشتون خورده؟ نه دیگه، اگه خورده بود این همه برای ما کلاس نمیگذاشتید! ببین عزیزم، یه جای هست تو قم که به کوه خضر نبی علیه السلام معروفه و شهدای گمنامی از این ملت شهید پرور در اون جا دفن هست. از احوالات این کوه که یه جواری شهدا در دامنه این کوه قرار دارند باید گفت که در حدیثی از امیرالمؤمنین علیه السلام هست که:« ... خروج نماید قادم آْل محمد از شهری که آنرا قم گویند، مردم را دعوت به حق کند و همه خلایق به آن شهر قصد کنند و اسلام تازه گردد و از آن موضع پرچم حق ظاهر شود و پرچم وی بر کوه سفید بزنند (کوه خضر نبی) به نزد دهی کهن که در جنب مسجد است و آن را جمکران خوانند.» تازه همانطور که متوجه شدید این کوه یه جورایی اشراف داره به جمکران و شما میتونید جمکران را هم ببینید و اینکه با کمی دقت چون اشراف کامل به شهر مقدس قم هم دارید حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها را میتونید پیدا کنید. بالای کوه هم مسجد حضرت خضر علیه السلام قرار داره که جای باحالی برای اهل حاله. توی این پنج شش سالی هم که این داستان برقرار شده اینقدر از این دعای ندبهها و یادواره شهدا و نمایشگاه دفاع مقدس و از این جور کارها شده که خدا میدونه و شده میعادگاه عاشقان بسیجی. البته مطالب جالب دیگه هم هست که اگه کسی خواست باید طالب باشه. نه، حال کردید؟! حال هی برید جمعه نزدیک عید مبعث دعای ندبه در کهف الشهدا بگیرید. بالاخره ما هم شهدای گمنامی داریم. عکسش هم که بهانه اصلی برای این حاشیه نگاری در بالا میبینید. عکس مسجد بالای کوه و اشراف به شهر قم. البته یادم رفت از جمکران عکس بگیرم که طلبتون. حالا خدا وکیلی هرجا تو شهرهاتون از این شهدا دارید اگه رفتید سر مزارهاشون دعا یادتون نره....
|
اول اینکه مسائل مربوط به این ایشان بدجور زندگی سیاسی عدهای را به خود مشغول کرده. چه مخالفین و چه موافقین. عدهای او را خود انقلاب میدانند و شاید با تاسی به سخنان او که در تلویزیون پخش شد (و بازتابهای بدی در میان انقلابیون داشت) جهت گیری و تصمیم گیری در مهمترین حالات انقلاب و فرد تاثیر گذار بر امام را فقط او میدانند. کسی که اتمام جنگ مدیون اوست(!!!) و تلاشهایش برای متقاعد کردن امام بر اشتباهاتش(!!!) باعث پیروزی و به هدف رسیدن انقلاب شد (البته شاید یک مقدار پیاز داغش را زیاد کرده باشم. به مضمون مراجعه کنید به آخرین مصاحبههای ایشان با سیما در دهه فجر که در این سلسله مصاحبهها نفر بعد آقای مهدوی کنی بود و بد جور تیکه برای بعضی از حرفهای ایشان آمد) عدهی دیگری از طرفدارهای ایشان که حائز اکثریت هستند همان فرصت طلبان و زالوهای سیاسی هستند(خیلی خودم را نگه داشتم که بدتر از این به این منافقین چیزی نگویم) همانهایی که آبروی ایشان و در واقع انقلاب را در انتخابات مجلس ششم به استهزا گرفتند و در روزنامههایشان به دشمنی با ایشان پرداختند. از نقد و تخریب دوران ریاست جمهوریاش فرو گذار نکردند و در دور دوم (تاکید میکنم، دور دوم) انتخابات دوباره ایشان را از آن خود دانستند. عدهای که صد البته فقط به خاطر دشمنی با انقلابیونی که با او متفاوتند و به خاطر تفرقه حامی و سینه چاک او شدهاند. همه این دسته را با مرور سریع بر وقایع و روزنامههای چندین ساله اخیر به وضوح میتوان بیایند. و عدهای که متاسفانه از نزدیکان او هستند... . عدهای که بر این عقیدهاند که اسلام نطام سیاسی ندارد. خودشان را پدرسالار این ملت و بقیه را کوچک به حساب میآورند و مسئولیت را برای غیر خود بر نمیتابند (به وضوح نام سخنگوی حزب آقای هاشمی - کارگزاران - یعنی مرعشی کثیف بر تارک سیاهشان نمایان است) همانان که چهره موجه ایشان را نزد دلسوزان خراب کرده و هاشمی حاضر به طهارت خود از اینان نیست. و دستهای دیگر که مردم عوام مانند من هستند. بر این عقیدهاند که او فردی سیاستمدار، مدافع اصل انقلاب، شکنجه شده و آسیب دیده برای این انقلاب، یکی از نزدیکان رهبری، کسی که سالها خطبههای نماز سیاسی جمعه را بیان داشته، دارای تفسیر قرآن و کتابی در باب عدالت اجتماعی و اقتصادی(!!!) و مورد غضب دشمنان اصلی این نظام مقدس است. و عدهای دیگر که اغلب انقلابیاند ولی با پیاز داغ اضافی! و نمیدانم چرا عقل سلیم انسان را ناخود آگاه به طرف اینان سوق میدهد! عدهای که او را صد البته فردی مومن میدانند ولی انتقادات وارده بر او را بیش از حد پاسخگویی قانع کننده مییابند. کسانی که در درجه اول با تاسی به حدیث امیرالمومنین علیه السلام که برای شناخت شخص انسان را رهنمون به دوستان و طرفداران و دشمنان او میکند، به وجود افراد ظاهر الصلاحی که گفته شد در پیرامون ایشان احساس خطر کردهاند(نمیگویم میکنند)،دوران ریاست جمهوریاش را با نظرات و عملکرد ضد عدالت گرایانه (به عنوان مثال کرباسچی دزد، تورم بالا در اثر داستان ارز شناور و صدها داستان دیگر) را به چالشهای اساسی میکشند، عدهای که نظرات کنونی او را هم دارای اشتباهات فاحشی میدانند. نمونهی اخیر آن موضع گیری غلط درباره بحرانی بودن کشور است که در واقع این نظر در تقابل آشکار با بیانات چند ماه اخیر مقام معظم رهبری درباره غلط بودن و همسو بودن این نظر با دشمنان است. یا سخنان او درباره بیرون ریختن و استفاده نکردن از نیروهای انقلاب در دستگاههاست(!!!) که با پاسخ شدید دکتر احمدینژاد مبنی بر دروغ بودن این مطلب و نیز اینکه باید از نیروهای جوان (همان خواست رهبری) استفاده شود و افراد انقلابی و کاردان فقط شما و طرفدران شما نیستند و الی ماشاء الله از این نظرات اشتباه غیر قابل اغماض.... . کسانی که هرچه میکوشند اینها را فراموش نکنند طرفداران در وهله اول و هر از گاهی نظرات او نمیگذارند.... .
دوم اینکه البته من نمیخواهم جز هیچکدام از این دستهها باشم و فقط سوالاتی برای یک شخص کم سواد مثل من ایجادشده و شاید اینجا به جوابهایش برسم. اینکه در شرایط کنونی چرا او را با نگاه به رای بالایش در انتخابات خبرگان دارای اقبال عمومی برای این پست خطیر و محتاج به اعتدال نظر و تقوای انقلابی میدانند؟ هرچند ما از اخبار درون مجلس خبرگان و بدون شک اختلافات نظر در آن بی اطلاعیم چرا عدهای با تمسک به بعضی امور حساس و خط قرمز درصدد رسیدن به قدرت مضاعف از قِبَلِ ایشان هستند؟ چرا هنوز نظر مخالفین او برای جانشینی اظهار نشده فریاد مظلومیت و واهاشمیا سر میدهند؟ آیا شخصی بدور از مصالح جناحی و مقبولیت عمومی در میان خبرگان رهبری نیست تا با انتخاب او اطرافیانش درصدد سودجوئی برنیایند آن هم در شرایط حساس کشور و کلیدی بودن این مجلس که در واقع با حیات اسلام و شیعه گره خورده؟ چرا عدهای او را خارج از انقلاب و به طور تلویحی غیرخودی(!!!) میپندارند و انتخاب او را مساوی با از بین رفتن مجلس خبرگان میدانند!؟ چرا عدهای فقط او را لایق همه مناصب مهم کشوری میدانند و بر این عقیدهاند که غیر او اگر رئیس شود بر خطاست؟ چرا در شرایطی که همه داغدار فقدان عالمی ربانی هستند او را علم میکنند؟ و چندین سوال بیجواب دیگر.....
میبینید! اینها فقط سوال است که یک فرد عوام میپرسد. شاید پاسخی باشد...
البته منتظران ظهور دعا میکنند صاحب اصلی این انقلاب هرچه سریعتر ظهور کند و رهبری او برجهانیان را به نظاره بنشینند و خلف صالح او تا سپردن این پرچم به او همچنان در عزت و سلامت کامل به سر ببرد.
|
اینکه در وهله اول بگوئی خب این عکس چه ربطی به صدا و سیما دارد؟ من را مجبور میکند بگویم: آخه آدم حسابی آنتن جز گرفتن شبکههای وطنی کارائی دیگری هم دارد؟ و اگر بگوئی آن نور پشت آنتن دیگر چه صیغهای است؟ باز در جواب باید بگویم: خب این همان بحث عدالت است دیگر! البته اینجاست که به شما حق میدهم تعجب بکنید و بگوئید: العجب ثم العجب بین الجمادی و الرجب(چه ربطی داشت!!)
راست قضیه از این قرار است که داشتم قسمت سوم دیدار حاج محمود (گیر ندهید، منظورم همان ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران است) با همراهان رسانهای در سفرهای استانی را میدیدم (خدا وکیلی کلی حال کردم و نفرتم نسبت به دشمنان او بیشتر شد) که نوبت رسید به حامد طالبی خبرنگار خبرگزاری فارس و صاحب وبلاگ خبرنگار مسلمان و البته راهانداز حرکت وبلاگی نقد صدا و سیما. ایشون در میان حرفهاش درمورد کم اطلاعرسانی از طرف دولتمردان انتقاداتی کرد و دکتر هم علاوه بر پاسخ به سوالاتش و بیان نکاتی در این زمینه (که به بحث ما ربطی ندارد) به یک نکته جالب اشاره کرد و این بود که «توقعی نیست که صدا و سیما بیاید کارهای ما را بگوید ما چهار شعار داشتیم: عدالت، مهرورزی و.... . اینها که دیگر برای احمدینژاد نیست. برای انقلاب است برای تمام مردم است. صدا و سیما بیاید بحث عدالت را برای جامعه باز بکند، برنامه تهیه بکند. عدالت در خرج، عدالت در کار، عدالت در سرمایهگذاری، عدالت در خانه و زندگی و عدالت در... . اینها باعث رشد مردم و فعال شدن دولت میشود(البته میدانید که اینها نقل به مضمون است و دکتر بیشتر و بهتر از اینها حرف زده) بیاید این بحث مهرورزی را در جامعه گسترش بدهد، که باعث رشد و تعالی کشور بشود.» یعنی همینجا یک نقد جالب به عملکرد صدا و سیما از طرف دکتر که الحق به جا بود. چرا صدا وسیما در مورد بحث عدالت اینقدر کم کاری میکند. چرا به جنبههای مختلف آن در زندگی اجتماعی نمیپردازد. حالا که یک نفر پیدا شده و دم از عدالت میزند و میگوید بیائید نقد کنید، در مورد عدالت بگوئید، دیگر حالا چرا. حالا که دیگر کسی نیست فریاد مظلومیت سربدهد و بگوید توپخانه علیه دولت!!! چرا بحث مهرورزی در فیلمها به طور شایسته دیده نمیشود. وقتی برد صدا و سیما اینقدر است که میتواند تکه کلام عوام الناس را عوض کند و بعد اساتید زبان پارسی صدایشان دربیاید که وامصیبتا که فارسی از دست رفت، وقتی که ...، چرا در مورد مهرورزی در میان مردم که باعث توجه مردم به یکدیگر، راحت شدن ارتباطها و در نتیجه کارها بخصوص در باب ارباب رجوع و کارمند میشود (که علاناً بر عکس آن را در فیلم چارخونه میبینیم) اینقدر کم کاری میگردد. اینها که خواستههای دکتر و صد البته مردم است، از آن مواردی نیست که بگوئید:// از بیرون دارید میگوئید لنگش کن// چون وظیفه صدا وسیماست. خب اگر مسئولینش نمیتوانند انجام بدهند به قول حضرت روح الله قدس سره غلط میکنند در مسئولیتشان هستند. وظیفه صدا و سیماست که در روند تطهیر جامعه از سالها اشتباه در دولتهای گذشته با دولت (به قول آقا) مکتبی همکاری بکند. از عدالت بگوید، از مهرورزی بین مردم بگوید و ... . الغرض گستره فعالیت صدا و سیما آنقدر زیاد است و کارهای انجام شده اینقدر کم است که نمیتوان نیمه پر لیوان را دید. در آخر به عنوان حسن ختام اینکه در بین این برنامه تکههای از سفرهای استانی را (که البته بیشتر ربط به مطالبی که دکتر میگفت داشت) میگذاشتند. بعضی موقعها من که اینقدر دل سنگی دارم، واقعاً به خاطر این محبت و شور و نشاط میخواستم گریه بکنم ( خود دکتر هم بارها اشاره به این صحنههای عاطفی کرد) پیش خودم گفتم آخر چرا نباید صدا و سیمای ما از اینها یک مستند بسازد و پخش کند. فیلمی که هم باعث تقویت اتحاد ملی میشود، هم مردم به سبب اینکه خودشان بازیگرش هستند استقبال میکنند و بین اقوام و مردم شهرها یکدلی میآورد و سبب عبرت بدخواهان میشود و هم به قول من دُز عاطفهاش اینقدر بالاست که از صد تا میم مثل مادر که پاتیل پاتیل از ملت اشک میگیرد بیشتر عاطفی است و هم باعث تقویت حکومت اسلامی میشود و صدها فایده مترتب بر آن. شما اگر جای من بودید چه برداشتی میکردید؟ منی که نسبت به خیلی چیزها بدبین هستم... .
(اِ، راستی صبر کنید! هنوز تموم نشده! میخواستم بگم اون نور پشت آنتن باید همون عدالت باشه که امواجش از رسانه بیاید تو خونههای مردم...، وایسا! میخواستم بگم....، اِ،....)
|
حال که به سوگ زینب سلام الله علیهما نشسته بودیم و ذکر یا رب یا رب همراه با معتکفان گرفته بودیم شنیدیم تو هم به فرج خودت رسیدی و همراه با یاور اربابت حسین به سوی او شتافتدی. هرچند غمی سنگین بر دلهای خستهی ما نهادی ولی قرب خودت را به خدا و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام به رخ همه کشاندی.
به راستی که خسارتی بر دین وارد شد که هیچ آنرا ترمیم نکند. تنها کلام ما عرض تسلیت به آقایت امام زمان عجل الله فرجه است: آجرک الله یا بقیت الله.
خدایا! به راستی به کدامین آزمایش بزرگت میخواهی ما را بیازمائی که هرروز ما را از نعمتی بزرگ مروم میکنی؟ خدایا به فریاد برس و بر ما مستضعفان رحم نما...
|